چه چیزی باعث میشوداستارتآپهای موفق در جایی که دیگران شکست میخورند برنده شوند؟
در اینجا اسرار آنها وجوددارد.
تعریف آنچه باعث موفقیت یکاستارتآپ میشود اغلب پیچیده است. هیچ کارآفرینی مثل هم نیست. آنها مسیر خود راطی میکنند و تعریف خود را از موفقیتها در سفر کارآفرینی خود تعیین میکنند.
اگر در گذشته بتوانیم ازمشاهده استارتاپهای موفق چیزی جمع کنیم، این واقعیت است که پیش بینی موفقیت آنهابه همان سادگی که به نظر میرسد نیست.
برخی از شرکتهای نوپا بودجه سخاوتمندانهای برای سرمایهگذاران و ارزیابیهای عالی دارند که سالها بعداز این کار خارج میشوند. این کمک نمیکند که فقط نیمی از کل استارتآپها در طی پنج سال زنده بمانند و تقریباً 20٪ در سال اول شکست میخورند. در واقع، میزان موفقیت در استارتآپ برای استارتآپهای جدید بسیار ناچیز است.
بنابراین، شما چگونه یک استارتاپ موفق را تعریف میکنید؟ در اینجا 5 ویژگی استارت آپ موفق را باید در نظرگرفت. در حالی که بیشتر افراد مایلند شرکت خود را تاسیس کنند، همه نمیتوانند کارآفرین باشند. این برای ضعف قلب نیست. برای ساختن یک استارتاپ از ابتدا ، صرف فداکاری، تعهد و پشتکار لازم است.
جامعه تمایل دارد که تصویر استارتاپهای موفق را عاشقانه جلوه دهد. آنچه آنها نادیده میگیرند واقعیت پشت صحنه است. چگونه سفر کارآفرینی غالباً با چالشها وناملایمات همراه است.
یک جنبه اساسی که باعث میشود بنیانگذاران استارتاپ در برابر این چالشها کنار بیایند، چشم انداز بودن آنها است. این چشم انداز آنها است که به آنها اجازه میدهد علاقه خود را دنبال کنند. این یک نیروی محرکه است که آنها را برای کشف به چالش میکشد، یک نقشه راه برای نحوه رسیدن آنها به مقصد.
همچنین، این یک انرژی حیاتی است که آنها را وادار به کشف، به چالش کشیدن وموفقیت میکند. داشتن چشم انداز روشن برای موفقیت در تجارت و زندگی به طور کلی حیاتی است.
تناسب بازار محصول به معنای ساده این است که شما کالایی یا خدماتی را ارائه دهید که بازار شما بخواهد.بعلاوه، مشتریان شما قادر و مایل به پرداخت هزینه این محصولات هستند.
این کاملاً واضح است، اما بسیاری از استارتآپها تعریف مناسب بازار و محصول خود را چالش برانگیز میدانند. این نیز یکی از دلایل شکست شرکتهای نوپا است.
با فرض اینکه بیشتر استارتآپهای سقوط کرده قبل از راه اندازی تحقیقات خود را انجام دادهاند، ممکن است تحقیقات آنها طیف گستردهای از بازار را پوشش ندهد تا در صورت تقاضا وجود داشته باشد.
ممکن است محصول یا خدمات شما در ابتدای عرضه بسیار خشمگین باشد، اما به زودی خواهید فهمید که برای پایداری عمق پشتیبانی ندارد. استارتاپهای موفق میفهمند که ممکن است مفهوم اولیه محصول در ادامه کار بهبود یابد. آنها به طور مداوم محصولات خود را بهبود میبخشندو آزمایش میکنند تا زمانی که به بازار ایده آل محصولات خود برسند. به محض اینکه میفهمید متناسب بودن محصول و بازار چگونه کار میکند، دستیابی به موفقیت برای تجارت بهتر خواهد بود.
محیط راه اندازی مانند همیشه پویاست. این سریع و همچنین بلند پروازانه است. از نظر استخدام و نگهداری افراد با استعداد، استارتآپها عملکرد مشابه سایر سیستمهای اشتغال سنتی ندارند.
نقشهای شغلی در استارتاپها نقدتر است، بنابراین مدت شغل کوتاه تر است.
استارتاپهای موفق این واقعیت ناخوشایند را درک میکنند و هدفشان این است که با ارائه یک فرهنگ عالی در محیط کار، آن را برطرف کنند. به طور کلی، فرهنگ اصطلاحی چتری است که شامل
باورها، سنتها و رفتارهای افراد مشترک در یک جامعه است.
در یک شرکت نوپا، مالکان یا مدیریت تأثیر زیادی بر فرهنگ شرکت آنها دارند. اینکه چقدر فرهنگ محیط کار عالی خواهد شد به این عوامل بستگی دارد:
هویت آنها به عنوان افراد و به عنوان یک شرکت
اعتقادات و ارزشهایی که برای آنها ایستادهاند
محیطی که باعث افزایش بهره وری و همکاری میشود
با فشار بی وقفه برای راه اندازی سریع محصولات و به دست آوردن مشتریهای بیشتر، جای تعجب نیست که چرا بنیانگذاران فرهنگ محل کار را در صندلی عقب قرار میدهند.
اگر می خواهید استعدادهای برتر جذب کنید و دیدگاه شما را برای راه اندازی خود درک کنند، حتما یک فرهنگ کار سالم را پرورش دهید.
جامعه قوی
استارتآپهای موفق نه تنها محصولات را تولید میکنند و مشتریان جدیدی را به دست میآورند، بلکه آنها در جهت ایجاد یک جامعه متعهد تلاش میکنند. از آنجا که آنها نمیتوانند به وفاداری
به مارک وابسته باشند تا سنگین وزن را برای خود انجام دهند، در عوض با بازار هدف خود رابطه برقرار میکنند.
آنها از سیستم عاملهای مختلف بازاریابی دیجیتال استفاده میکنند تا بینشی در بازار داشته باشند. آنها با کاربران خود درگیر میشوند و بازخورد صادقانه آنها را درباره محصول دریافت میکنند.
خوشبختانه دنیای دیجیتال مملو از مجموعهای از ابزارهای بازاریابی دیجیتال برای گوش دادن و تعامل با جوامع است. سایتهای رسانههای اجتماعی مانند فیس بوک و توییتر و برنامههای پیام
رسان چت مانند مسنجر وجود دارد که میتوانید مستقیماً با مشتریان و چشم اندازهای آنها ارتباط برقرار کنید.
اساساً، شما میخواهید یک جامعه برای درک آنچه که کاربران شما ارزشمند میدانند ایجاد کنید و بستری برای بحث در مورد این موارد فراهم کنید.
منتور سلاحی مخفی است که بیشتر استارتاپهای موفق از آن استفاده میکنند. بنیانگذاران موفق وقت خود را نه تنها به جمع آوری سرمایه سرمایه گذاران بلکه با استفاده از یک منبع ارزشمند،
مربیان خود اختصاص میدهند.
این یک استراتژی کاملاً کم ارزش است که به طور بالقوه میتواند شانس موفقیت یک استارتآپ را افزایش دهد. بسیاری از استارتآپهای با عملکرد برتر امروز توسط رهبرانی هدایت میشدند
که با سایر بنیان گذاران موفق ارتباط قوی داشتند.
یک مربی عالی چشم انداز و اهداف شما را برای شرکت درک میکند. آنها شما را راهنمایی میکنند تا با ایدههای آزمایش شده همراه با تخصص صنعت خود به آنها دست یابید. آنها دیدگاههای
مختلفی در مورد مشکلات ارائه میدهند و شما را به سمت یک راه حل کارآمد سوق میدهند.
بنابراین، مهم است که از استعداد و دانش مربی خود نهایت استفاده را ببرید. تمرکز خود را بر روی بحث در مورد موضوعات اصلی که استارتآپ شما با آن روبرو است متمرکز کنید. وقتی در زمینه
یافتن سرمایه گذاران بالقوه، مشارکتهای استراتژیک یا یافتن افراد مستعد برای کار در پروژه خود به کمک نیاز دارید، روی آنها ضربه بزنید.
استارتآپهای با عملکرد برتر میدانند که مجبور نیستند سفر را به تنهایی انجام دهند. آنها نمیترسند از مربیان خود راهنمایی بگیرند.
یکی از استارتآپهای موفق باشید!
هیچ استراتژی واحدی برای ایجاد استارتاپهای موفق وجود ندارد. اما، با اتخاذ این ویژگیهای مشترک در اوایل، شرکت شما میتواند بنیادی محکم در صنعت ایجاد کند.
روی چشم انداز خود برای راه اندازی سرمایه گذاری کنید، در مورد بازار هدف خود بیاموزید و تیمهای سطح اول راه اندازی را برای دستیابی بیشتر به موفقیت خود جمع کنید.